چهرۀ نو دوشنبه

چهرۀ نو دوشنبه
نویسنده: 
داریوش رجبیان

همین جا بود، کنار همین پارک که اکنون نرده حفاظ ندارد. دروازه‌ای بلند داشت که رو به مجسمۀ بلندتر لنین باز می‌شد. لنین ِ باوقار که یک دست به پشت و دست دیگر به سوی آسمان داشت و ما را به سوی آیندۀ روشن که "کمونیسم"اش می‌نامیدند، هدایت می‌کرد.

همین جا بود، کنار همین پارک که اکنون نرده حفاظ ندارد. دروازه‌ای بلند داشت که رو به مجسمۀ بلندتر لنین باز می‌شد. لنین ِ باوقار که یک دست به پشت و دست دیگر به سوی آسمان داشت و ما را به سوی آیندۀ روشن که "کمونیسم"اش می‌نامیدند، هدایت می‌کرد. روی نیمکت‌های دور همان تندیس بود که با دوستان و هم‌اندیشان می‌نشستیم و از ستم‌های وارثان لنین گلایه می‌کردیم و راه‌های مقابله با آنها را می‌سنجیدیم.

همین جا بود، آن سوتر از تندیس لنین که لحظه‌های شاد و بی‌سیاست کودکی‌مان را می‌ساختیم؛ روی صندلی‌های چرخ و فلک‌های تنها شهر بازی شهر دوشنبه. همین جا، پشت تندیس لنین بود، زیر درختان گشن پارک که شرمگینانه از چشم دلبران نگاه می‌دزدیدیم.

ولی آیا دقیقاً همین جا بود یا یک ذره آن سو تر؟ اکنون تنها می‌توان حدس زد. چون دیگر جای تندیس لنین چیزی جز یک مشت ماسه نیست و انبوه درختان پارک و چرخ و فلک‌هایش ناپدید شده‌اند. روی سردر پارک به جای نام لنین، نام رودکی را می‌خوانیم. اکنون جای درخت‌ها سانت به سانت مشخص شده و درست در قلب پارک مجسمۀ رودکی زیر طاق نصرت خودنمایی می‌کند. سمت راست تندیس آدم‌الشعرا، در آن سوی حاشیۀ پارک که قبلاً پشت درخت‌ها پنهان بود، منظرۀ غریبی شکل گرفته: افق باز و پهناور که در میانۀ آن "قصر ملت" چون نگینی تابناک می‌درخشد. این ساختمان باشکوه به سبک معماری ایتالیایی دفتر نو ریاست جمهوری است، اما به دلایلی هنوز صاحبش به آن جا نقل مکان نکرده‌است.

تحولات مشابهی در بخش‌های دیگر شهر هم صورت گرفته‌است. ساختمان‌های کهنه زیر خاک رفته‌اند و بناهای تازه در جای آنها رسته‌اند که برخی‌شان تحسین‌برانگیزند و بعضی‌شان، قربانی سلیقۀ بد. در بسیاری از موارد ساختمان‌های کهنه فقط جامه عوض کرده‌اند و ظاهر بتونی شوروی‌شان شیشه‌ای شده، اما درون ساختمان‌ها بی‌تغییر مانده‌است.

 

به راستی، طی دو سه سال اخیر دوشنبه چهره عوض کرده‌است و بسیاری از مناطق شهر را به سختی می‌توان شناخت. اما آسفالت سوده و حفره‌های فراخ جاده‌ها ظاهر آراستۀ شهر را مخدوش می‌کند. رانندگی در این راه‌ها تبدیل به خزندگی می‌شود، تا مبادا برجستگی سطح راه یا سنگی به زیر ماشین بخورد. در واقع، زیربنای شهر طی چندین دهه است که دست نخورده و تعمیر و ترمیم مفصل می‌خواهد.

آب شیر خانه‌ها اما دیگر مثل گذشته قهوه‌ای نیست. ظاهراً دستگاه پالایش آب تعویض شده. ولی با آغاز فصل سرما برق همچنان قطع و وصل می‌شود که برای کشور پرآبی چون تاجیکستان امر غریبی است.

تعدد خودروهای گران‌قیمت خارجی و آنتن‌های ماهواره‌ای پشت بام‌ها دال بر بهبود وضعیت اقتصادی شمار زیادی از مردم است که در بیشتر موارد حاصل چندین سال مهاجرت کاری آنها در روسیه و کشورهای اطراف محسوب می‌شود.

به نظر می‌آید که آمد و شد ماشین‌ها به ویژه در خیابان‌های مرکز شهر سامان‌مندتر شده‌است و مثلاً، بستن کمربند ایمنی برای راننده و سرنشین صندلی جلو الزامی‌است؛ چیزی که یکی دو سال پیش معمول نبود. و اما تردد مقامات بلندپایه در خیابان‌های مرکز، درست به مانند چند سال پیش، هرج و مرج وسیعی می‌آفریند: جاده‌های اصلی مسدود می‌شود و مردم برای رسیدن به مقصد راهی نمی‌یابند و صفوف بی‌پایان ماشین‌ها برای ساعت‌ها در انتظار بوق می‌زنند.

تنها پشت فرمان ماشین نیست که اعمال کنترل مقامات بیش از پیش احساس می‌شود. اکنون دولت مراقبت از هزینه‌های مردم را هم وظیفۀ خود می‌داند و برای نمونه، دعوت بیش از ۱۵۰ تن مهمان به بزم‌های عروسی را  ممنوع کرده‌است. بنا به مقررات جدید که در تاجیکستان با نام "تنظیمات" شناخته می‌شود، تعداد خودروهای کاروان عروسی نباید بیشتر از چهار عدد باشد و مدت برگزاری بزم فقط سه ساعت است. دولت که قادر نیست به اتباعش دستمزد مناسب بپردازد، ظاهراً تلاش می‌کند با اعمال "تنظیمات" از هزینه‌های مردم – و متعاقباً از میزان ناخوشنودی آنها – بکاهد.

یکی دیگر از دگرگونی‌های چشمگیر در پایتخت تاجیکستان ازدیاد گردشگران خارجی در خیابان‌های شهر است. دیگر شنیدن گویش تهرانی در خیابان‌های دوشنبه یک امر عادی است و گوش مردم پایتخت با این گویش خو گرفته‌است. ایرانیان معمولاً برای تجارت یا سیاحت یا تحصیل وارد دوشنبه می‌شوند. عده‌ای هم شب‌هاشان را در کاباره‌ها و دیسکوهای شیک و مدرن دوشنبه روز می‌کنند. دیسکوهای شهر که ظاهر بتمام غربی دارند، در ازاء حدود چهار دلار سرویس خوبی عرضه می‌کنند و با تازه‌ترین آهنگ‌های غربی، تاجیکی و ایرانی مشتریانشان را سرگرم می‌کنند.

حضور بازرگانان ایرانی در بازارها هم محسوس است. برخی از رسته‌ها صرفاً کالای ایرانی می‌فروشند. ولی اجناس غالباً بدکیفیت که با قیمت ارزان خریداری و وارد شده، برای بازرگانان ایرانی نام و اعتباری نساخته‌است. با وجود این، آگهی‌های بازرگانی شرکت‌های مشترک تاجیکی و ایرانی در سطح شهر به فراوانی به چشم می‌خورد...

چهرۀ تازۀ دوشنبه را می‌توانید در گزارش مصور حاضر ببینید.

 

 

منابع: 

با اندکی تلخیص جدید آنلاین