شهریار پیکرتراش

شهریار پیکرتراش

«شهریار مختارف»، گرافیست، طراح و مجسمه‌ساز تاجیک است که سال ۱۹۶۰ در شهر دوشنبه به دنیا آمده‌است. می‌گوید از دوسالگی به مدادهای رنگی علاقه داشته و بهترین سرگرمی‌اش نقاشی و رسامی بوده‌است. همسالانش در بیرون بازی می‌کردند و او تخیلش را با رنگ‌های گوناگون روی کاغذ می‌ریخت. این عشق و علاقه با مرور زمان نه تنها کاهش نیافت، بلکه به حدی بزرگ شد که آینده‌اش را رقم زد.

«شهریار مختارف»، گرافیست، طراح و مجسمه‌ساز تاجیک است که سال ۱۹۶۰ در شهر دوشنبه به دنیا آمده‌است. می‌گوید از دوسالگی به مدادهای رنگی علاقه داشته و بهترین سرگرمی‌اش نقاشی و رسامی بوده‌است. همسالانش در بیرون بازی می‌کردند و او تخیلش را با رنگ‌های گوناگون روی کاغذ می‌ریخت. این عشق و علاقه با مرور زمان نه تنها کاهش نیافت، بلکه به حدی بزرگ شد که آینده‌اش را رقم زد.

 

 
وی در شانزده‌سالگی وارد آموزشگاه هنرهای زیبای «عالِمف» و سه سال بعد، برای تکمیل مهارت نقاشی و مجسمه‌سازی روانۀ دانشگاه هنرهای زیبای شهر مسکو شد. در همان سال‌های نخست دانشجویی در مسکو در مسابقات و نمایشگاه‌های هنری شرکت می‌کرد و از او تقدیر می‌شد. یکی از کارهای ماندگار «شهریار مختارف» در دورۀ دانشجویی‌اش پیکره نیم‌تنۀ «ابوالقاسم لاهوتی» است که با سنگ مرمر ساخته بود، هرچند جنس بیشتر کارهای بعدی‌اش برنز است. برای آموختن ظرافت‌های کار با سنگ به کشورهای کرانۀ بالتیک سفر کرده و از استادان آن سامان فن سنگ‌تراشی را فرا گرفته بود.

 

 
اکنون آفریده‌های «شهریار مختارف» را می‌توان در خیابان‌های سمرقند و دوشنبه و قرغان‌تپه و خجند و خارغ و تورسون‌زاده دید. برخی از آثار او به خیابان‌های شهرهایی چون سمرقند در ازبکستان و نیز شهرهایی در روسیه و قرقیزستان زیبایی می‌بخشند.

 

 
شهریار می‌گوید، اسب، شاخص هنر یک مجسمه‌ساز است. و اگر مجسمه‌سازی از ساختن تندیس اسب عاجز بود، پس هنر چندانی ندارد. چون نشان دادن فرورفتگی‌ها  و برجستگی‌های پیکر اسب مهارت بسیار می‌خواهد. از این‌جاست که در کارگاه «شهریار» ده‌ها اسب در حالات مختلف جولان می‌دهند یا با وقار ایستاده‌اند؛ شهریار روی هر یک از این تندیسک‌ها پاره‌ای از مهارت اسب‌سازی را آموخته‌است.

 

 
شهریار معتقد است که هنر نقاشی و مجسمه‌سازی را در هیچ دانشگاهی نمی‌توان فراگرفت. آدم ها نقاش یا مجسمه‌ساز به دنیا می‌آیند و صرفاً ظرافت‌های این کار را در مؤسسات آموزشی فرا می‌گیرند. سرشت و بینش یک نقاش یا مجسمه‌ساز اکتسابی نیست. این باور «شهریار» است. همچنین باور دارد که مهم‌ترین «فروزه» یا فضیلت یک پیکرتراش، شکیبایی است. چون مجسمه یک‌شبه پدید نمی‌آید؛ باید حوصله کرد. گاه برای پدید آوردن یک سیما یا یک تندیس ماه‌ها باید نشست و کار کرد. و چندین روز دیگر باید قالب آن را تهیه کرد و تزییناتش را انجام داد. این‌جاست که برخی تاب نمی‌آورند و کار را ناتمام می‌گذارند و به جایی نمی‌رسند.

 

 
«شهریار مختارف» می‌گوید که مجسمه‌سازی کار ساده‌ای نیست و شب‌های بی‌خوابی دارد. مثلاً برای آفریدن یک چهره مجبور است چندین جلد کتاب بخواند و از آن چهرۀ تاریخی شناخت دقیق حاصل کند و تنها بعد از آن تخیلش را نخست بر کاغذ و سپس در جنس تندیس بریزد. اما حاصل آن گَرد همۀ رنج‌ها را به‌سادگی می‌زداید.

 

 
به گفتۀ «شهریار»، مکتب مجسمه‌سازی تاجیکستان در سال‌های شوروی از همۀ مکاتب دیگر آسیای میانه پیشی داشت، ولی اخیراً در وضع اسفباری قرار گرفته‌است. وی برای اصلاح اوضاع، انجمنی را با نام «صنعت تصویری و رشد پیکرتراشی در تاجیکستان» پایه‌ریزی کرده‌است. هدف اصلی این انجمن یافتن نوجوانان بااستعداد برای تداوم هنر مجسمه‌سازی در این کشور است. تاکنون حدود سی تن از این نوجوانان را یافته‌اند و برایشان دوره‌های آموزشی برگزار می‌کنند. شهریار خشنود است که همچنان در تاجیکستان می‌توان جوانان بااستعدادی را سراغ داشت؛ جوانانی که تنها به راهنمایی نیاز دارند و بس. وی برای ترغیب و تشویق این جوانان همراه با آنها طرح‌های مشترکی را انجام می‌دهد. چندی پیش در مسابقۀ سراسری مجسمه‌سازان شهریار و سی شاگردش برنده شدند و طی دوره‌‌ای کوتاه برای باغ و گلگشت‌های شهر تندیس‌هایی ساختند. ماه اوت سال ۲۰۱۱ «شهریار مختارف» در گلگشت‌های شهر دوشنبه ۲۲ نیم‌تنه نصب کرد و طراحی باغ مرکزی پایتخت را هم به عهده داشت. او اکنون آرزو دارد که یکی از گلگشت‌های شهر دوشنبه را صرفاً به آفریده‌های خود و شاگردانش اختصاص دهد.

 

 

 

 

منابع: