یادداشتی بر کتاب «تاریخ مختصر شهر و شهرنشینی در ایران، از دورۀ باستان تا ۱۳۵۵ ه.ش»، دکتر حسین سلطان زاده

یادداشتی بر کتاب «تاریخ مختصر شهر و شهرنشینی در ایران»، نوشتۀ دکتر حسین سلطان زاده
نویسنده: 
ماندانا یزدان شناس، معمار و شهرساز ـ بهمن ۱۳۹۰
مشخصات کتاب: 

«تاریخ مختصر شهر و شهرنشینی در ایران، از دورۀ باستان تا ۱۳۵۵ ه.ش»، حسین سلطان زاده؛ چاپ اول، نشر چهارطاق ۱۳۹۰

 

نسخه ای از کتاب «تاریخ مختصر شهر و شهرنشینی در ایران، از دورۀ باستان تا ۱۳۵۵ ه.ش» به دستمان رسید و پیشنهاد شد یادداشتی برآن تهیه شود، با هدف معرفی کتاب در وب سایت در حال راه اندازی «معمارنت» با محوریت معماری و شهر، و اگر مجالی بود برای ارائه در جلسۀ رونمایی کتاب در بعد از ظهر چهارشنبه دوازدهم بهمن. با خاطرۀ روزهای کم و بیش تار و مبهم سالها پیش که استاد گرانقدر دکتر حسین سلطان زاده با جدیت همیشگی با انتقال اندوخته های علمی و تاریخی شان سعی در روشنگری آن روزهایمان داشتند، کتاب تورّقی شد و در کمترین زمان به واسطۀ «قطع» آشنا و ساختار گویا و روشن همیشگی با آن انس و الفت برقرار شد. از روی عادت (درست یا غلط) ابتدا فهرست مطالب، مقدمه و سپس منابع کتاب مطالعه شد. شاید هیچ موضوعی مشابه شهر یافت نشود تا این اندازه چند وجهی، که بتوان برای پرداختن به آن، اسطوره ها را به میان کشید، متون آیینی را به کمک طلبید، تاریخ ادبیات، تاریخ ادیان و در یک سخن، تاریخ آدمیان را مرور کرد و از لابلای آنها، لایه های جامعۀ شهرنشین، اعتقادات و خلقیات مردم شهر، سیاست و شیوۀ مملکت داری، مشاغل و دادوستدهای درون شهری، برون شهری و برون مرزی و تعصبات مرزدارانه را در سیر تاریخی خود، تحقیق و مطالعه کرد.
عکس، نقشه، نقاشی، شِما یا طرح، عکس هوایی و پرسپکتیوهای ترسیمی، برای به تصویر کشیدن مظاهر تأثیر و تأثرات این پدیده ها و رویدادها، برهم و از هم، به خوبی به یاری مؤلف آمده اند، غالباً بکر و تازه و جاذب.
در ساختار کتاب جایی جداگانه برای ذکر مختصر نشیب و فرازهای وضعیت اقتصادی هر دورۀ تاریخی ـ که به درستی اساس پیدایش و تغییر شهرهاست ـ منظور شده است. چنانچه پیدایش شهرها را نتیجۀ انقلاب کشاورزی و به دنبال آن، دادوستد و سپس اختراع خط را موجب توسعه بخشی امور سیاسی-اداری، نظامی و تجاری و نیز مذهبی دانسته اند و موجب شکل گیری ساختار اولیۀ شهرها.

 

اردشیر خوره

 

به تناسب وجود یا نبود منابع تاریخی از دوره های باستان، به موضوع شهر و شهروندان پرداخته شده است. وفور منابع غیر فارسی که به لطف مترجمان برگردانده شده – عمدتاً سفرنامه های سیاحان خارجی- همیشه در غنی سازی، تدقیق و جذاب تر ساختن دانش تاریخ این مرز و بوم سهم شایسته ای داشته اند؛ به ویژه از حدود قرن هفت و هشت هجری سفرنامه های «کلاویخو» و «مارکوپولو» از مراجع مهمی هستند که در فصل دوم کتاب (شهرنشینی پس از اسلام) در لابلای متن به چشم می خورند. آنچه از آمار و ارقام جمعیتی، مسکن و خانوار و تأسیسات شهری در این فصل از کتاب ذکر شده اند، تقریباً تمامی، قول سیاحان است که نقل شده اند و البته توسط مؤلف آگاه، هشیارانه، به سادگی، با قید یک علامت پرسش نقد شده اند.
به دورۀ انحطاط در قرون اول و دوم هجری، رونق نسبی به واسطۀ کشاورزی و صنایع و ایجاد کارگاه ها و کارخانه ها توسط حکومت های محلی در قرون سوم و چهارم، رونق حمل و نقل دریایی و توسعۀ بنادر از جمله سیراف در قرون چهارم و پنجم، مختصراً اشاره شده است. تا این تاریخ، دوران آل بویه، سامانیان و سلجوقیان، اوج توسعه و رونق شهرها ذکر شده است که با حملۀ مغول و کشتار و ویرانگری ها، از جمعیت شهرها کاسته می شود و حتی شمار زیادی از سگ ها و گربه ها کشتار می شوند. از جمله در نیشابور (گویا در ناحیۀ نیشابور) ۱۷۴۷۰۰۰ مرد بدون احتساب زنان و اطفال به قتل می رسند. چنانچه شاعر معروف عطار نیشابوری «شهید» همین دوران است. بعضی شهرها مثل ری (اُم البلاد ایران) و هرات، تا نیم قرن بعد هم آباد نشدند و هرگز موقعیت سابق را کسب نکردند. تا پیش از حمله مغول به استناد متون، از شماری از بازارها، حمام ها و گرمابه ها، کاخ ها، بیمارستان ها، کتابخانه ها، زندان ها، مدرسه ها، کاروانسراها، مساجد و حتی فاحشه خانه ها نام برده شده و شهرهای مهم از حیث اندازه و رونق و جمعیت با هم قیاس شده اند. به تفریح و شادمانی در مناسبت های مختلف و چراغانی در بازارها و تعطیلی کار، به اعدام مجرمان در بازارها مثل بازار یونجه فروشان اشاره شده است... و اما رواج رباخواری و سیاست های غلط اقتصادی، باج خواهی شتربانان و پیک ها از بازاریان... از عوامل رکود شهرنشینی در عهد مغولان بوده است. از دیگر موانع رشد و توسعۀ اقتصاد کشور، ضعف نهادهای قضایی، رشوه خواری و جعل اسناد برای مصادرۀ زمین و دارایی مردم بوده است، که در عهد غازان خان _ که به اسلام گرویده بود- برای رفع این مشکلات، ثبت اسناد و ممهور کردنشان، تسهیلات مالیاتی برای آباد کردن زمین های بایر، توسعۀ زمین های کشاورزی، همچنین برخی اصلاحات و برقراری امنیت اجتماعی درنظر گرفته شد؛ به عالمان مذهبی و به دایه ها برای مراقبت از اطفال سر راهی مستمری پرداخت می شد.
احداث محلۀ «رَبع رشیدی» که به دلیل اهمیت آن در تاریخ شهرنشینی ایران، چندین پاراگراف در کتاب به توضیح آن پرداخته شده، در قرن هفتم توسط خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی شخصیت برجستۀ علم پرور انجام می گیرد. در این دوران صنعت نیز رونق می یابد. همچنین احداث «شنب  غازان» محله ای در نزدیکی تبریز توسط غازان خان از دید مؤلف دور نمانده؛ گفتنی است تعصبات مذهبی غازان خان موجب ویران شدن چند کلیسا و آتشکده می شود.
نیمۀ قرن هشتم باز هم دوران افول است، ناامنی و قحطی منجر به آدمخواری می شود و تیمور دست به کشتار و ویرانگری می زند؛ اما دوران چهل و سه سالۀ حکومت پسرش شاهرخ تا حدی دوران رونق عمرانی شهر و بازرگانی است.
در کتاب به قرن دهم تا چهاردهم در بخشی جداگانه پرداخته می شود. در دورۀ صفوی، روابط اقتصادی و سیاسی ایران با اروپا گسترش می یابد؛ تأسیسات و تجهیزاتی برای کشتی های تجاری در «گمبرون» که سپس «بندرعباس» نام می گیرد ایجاد می شود. از نظر اقتصادی و شهرسازی دورۀ شاه عباس اول دورۀ ممتاز است. توسعۀ اصفهان، تبریز، قزوین، شیراز و مشهد در زمان شاه عباس اول صورت می گیرد؛ در حالی که شاهان صفوی پس از او، از خود تزلزل و بی کفایتی نشان می دهند.
نادرشاه افشار نیز غنایم جنگی را صرف آبادانی نکرد و به مصرف نیازهای سپاه خود رساند. کریمخان زند به توسعۀ کشاورزی و صنعت و رونق اقتصادی پرداخت. اصناف گران فروش را تنبیه سخت بدنی و جریمه می کرد. او سعی در توسعۀ روابط اقتصادی با انگلستان و خرید محصول به ازای فروش کالا از ایران داشت. شیراز در زمان او پایتخت شد، درختکاری شد، سنگفرش شد، نهرهای آب در دو سوی خیابان های آن جاری شد و بناهای مهمی مثل بازار، ارگ، مسجد، حمام احداث شد، و اما آمده است که کریمخان محله ای را هم به خوشگذرانی اختصاص داد. به شهر شیراز دردورۀ قاجار توجهی نشد و بر اثر زلزله نیز آسیب دید.

 

ارگ بم

 

در نهایت، مورد توجه قرارگرفتن تهران در زمان شاه تهماسب صفوی در ۹۶۱ ه.ق ، شهرشدن آن در عهد او و پایتختی آن در زمان محمدشاه قاجار مختصراً بررسی شده، که طبق نظر سیاحان خارجی، هرگز عظمت و تجهیزات و تأسیساتی را که شایستۀ پایتخت باشد نداشت.
علاوه بر عواملی مانند تحولات اقتصادی، جنگ ها، تغییر سلسله ها و جابجایی پایتخت ها، عوامل دیگری مثل زلزله، خشکسالی و قحطی، شیوع بیماری های مسری بر حیات شهرها و شهرنشینی، لطمه ها و آسیب های فراوان و گاه جبران ناپذیری وارد کرده اند.
از دیگر بخش های مهم کتاب «روند تاریخی شکل گیری فضاهای آموزشی» است. اشاراتی شده است به مسجد، مکتب، دبیرستان (که در قرن ۵ و ۶ به جای مکتب و دبستان به کار می رفته)، دارالعلوم، نظامیه (مدرسه هایی که خواجه نظام الملک تأسیس کرد)، بیمارستان هایی که در آنها طبابت آموزش داده می شد، دارالفنونِ امیرکبیر و اولین مدرسه که توسط میرزا حسن خان رشدیه در ۱۳۰۵ شمسی تأسیس شد و با مکتب خانه تفاوت داشت.
تحولات شهرنشینی و شاید از این به بعد «شهرسازی» در سال های ۱۳۲۰-۱۲۹۹ شمسی، همیشه با احداث جاده و راه و خیابان، کارخانه های مدرن، ساختمان های اداری، آموزشی و عمومی قرین بوده است. زمین های حاشیۀ خیابان های اصلی ارزشمند بوده اند... این دو دهه، شروع مهاجرت به شهرهای مهم است.
مؤلف در فصل آخر دربارۀ سالهای ۱۳۵۵-۱۳۲۰ بیشتر به تحلیل های آماری می پردازد؛ آماری از جمعیت شهرها، نقاط شهری، شهرهای کشاورزی، نیمه صنعتی و صنعتی و خدماتی، بودجه های عمرانی و مهاجرت های روستاییان، که به روشنی نشانۀ تغییر و تحولات سریع در جهت توسعه و پیشرفت است. همچنین به ساختار اجتماعی، نحوۀ ادارۀ شهر و برخی قوانین و مقررات شهرها در طول تاریخ در فصول آخر کتاب اشاراتی شده است.
و اما مؤلف به عنوان تکملۀ کتاب از تألیفات قبلی خود در دهه های ۶۰ و ۷۰ برای شرح ساختار کالبدی شهرها یاری گرفته است. آنچه تحت عنوان «یادداشت ها» در پایان هر فصل کتاب آمده، بخش مهمی از کتاب محسوب می شود و اطلاعات ارزنده ای در بر دارد. اطلاعاتی که در «پیوست ها»ی پایانی درج شده اند، ضمن ارزشمند بودن ظاهراً برای اجتناب از تفصیل و پرهیز از مخدوش کردن روند تاریخی در متن اصلی، به صورت جداگانه برای مخاطبان علاقه مند ارائه شده اند.

اما برخی پرسش هایی که با مطالعۀ منابع ذکر شده در پایان کتاب، همچنین دربارۀ روانی ادبیات کتاب طرح می شوند:

در انتهای کتاب، ۳۸۰ منبع فارسی و ۱۸ منبع خارجی معرفی شده است. اغراق نیست اگر بگوییم انتشار بیش از ۹۵درصد این منابع شامل تألیف و ترجمه، به دهه های ۳۰، ۴۰ و ۵۰ متعلق اند. تعدادی که به دهۀ ۶۰ مربوط اند، چاپ چندم اند و گفتنی است از باقیمانده، تعدادی مقالۀ منتشره در مجلات و دیگر، آثار مؤلف «حسین سلطان زاده» اند. چراها مشخص اند؛ تحلیل و بررسی و پاسخگویی به چراها، شاید بهتر است بر دوش محققان، مؤلفان، مترجمان و ناشران علمی گذاشته شود. تنها کافی است اشاره شود با داشتن این اندازه نیروی فارغ التحصیل دانشگاهی اعم از مترجم و متخصص در دهه های اخیر، همچنین پیشرفت قابل توجه تکنولوژیک در عرصۀ تولید پژوهش و عرضه به بازار انتشار، آیا هنوز جای منابع معتبر و مستند تازه تا این اندازه خالی است، یا بی نیاز از آنیم؟
دومین مسأله، که گمان نمی کنم بتوان آن را به قول همکاران به ویژگی «منزه طلبی» اینجانب نسبت داد، حس عجز و ناتوانی در گویش صحیح و صواب اسامی خاص افراد و اماکن تاریخی و بعضاً اسامی عام است که به خصوص به دلیل تعدّد و تکثر آنها، کم و بیش می آزارد و برای رفع آن، ناگزیر از رعایت اِعرابیم؛ هرچند روش های دیگری هم موجود است، اما ممکن است موجب اطالۀ متن شود. این کتاب به طور اخص، از آنجا که نیازمند وقوف به تاریخ ایران زمین کمی فراتر از کلیات است، در آن واژه های غریب و مهجور به وفور به کار رفته اند و به نظر می رسد رفع این مشکل به کمال کتاب و به احساس غرور و مباهات خوانندگان کمک خواهد کرد.
چشم امید بسته ایم به آثار آیندۀ استاد در همین زمینه، شاید در یک شرح تاریخی مفصل و نه «مختصر» با تکیه بر اسناد مصور، از ابهامات باقی در روند شکل گیری استخوان بندی شهرهای مهم پس از اسلام پرده بردارند.