حکمروایی شهری و مشارکت محلی

حکمروایی شهری و مشارکت محلی

شناسنامه کتاب:

عنوان: حکمروایی شهری و مشارکت محلی، مقایسه محله بریانک – هفت چنار در تهران با محله سن بلز در پاریس

نویسنده: مینا سعیدی شهروز

سال انتشار: چاپ اول، 1391

انتشارات: تیسا

 

شناسنامه کتاب:

عنوان: حکمروایی شهری و مشارکت محلی، مقایسه محله بریانک – هفت چنار در تهران با محله سن بلز در پاریس

نویسنده: مینا سعیدی شهروز

سال انتشار: چاپ اول، 1391

انتشارات: تیسا

 

اختصاصی معمارنت- حکمروایی شهری و مشارکت محلی، مقایسه محله بریانک – هفت چنار در تهران با محله سن بلز در پاریس یکی از کتاب های خواندنی است که  توسط انتشارات تیسا منتشر شده است.

 

در این کتاب پس از مقدمه، معرفی دو محله، هویت اجتماعی دو محله، حاکمیت محلی  و مدیریت شهری در دو محله بریانک- هفت چنار و سن بلز

مشارکت در طرح (بهسازی و بهبود کیفیت زندگی ) در دو محله و بالاخره نتیجه گیری آمده است.

 

این کتاب نیم رخ شماره 9 از مجموعه انتشارات اداره کل مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران است که به ارائۀ نتایج بررسی مقایسه‌ای انجام شده میان دو محله در تهران و پاریس می‎پردازد. این بررسی از سوی گروه دیده بان شهری انجمن ایران شناسی فرانسه در ایران و با همکاری شهرداری تهران انجام شده است. هدف متن نیز جستجوی ساز وکاری برای توسعه تعامل و همکاری با نهادهای فعال محلی در اجرای طرح‌های توسعه اجتماعی- فرهنگی محلات است و به این امر باور دارد که شهروندان، نقش آفرینان اصلی در رهیافت توسعه پایدار شهری هستند.

 

این گروه مطالعاتی با روشی نوآورانه و با تلفیق روش‌های مشارکتی، مقایسه‌ای، چندرشته‌ای، پژوهشی و اجرایی، طرحی میدانی را به صورت پایلوت در دو محله ( بریانک) و ( هفت چنار) شهر تهران و محله( سن بلز ) پاریس به مورد اجرا گذارده تا از رهگذر یافته های آن تاثیر ابعاد اجتماعی محله و توانمندی نهاد های دولتی و غیر دولتی موجود در محله را در بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده و پر تراکم شهری را ردیابی کند.

 

از آنجا که احتمال دارد تحت تاثیر تغییرات جاری در فضاهای شهری، همبستگی‌های اجتماعی و احساس تعلق محله‌ای تضعیف شود یافته‌هایی مطالعاتی از این دست به مدیران شهری کمک می‌کند تا ساز و کارهای جانشین را بشناسند و برای تقویت آنها اقدام کنند.

 

پژوهش چگونه انجام شده است؟

طرح مقایسه‌ای در بهسازی و نوسازی دو محله آسیب‌پذیر (بریانک – هفت چنار در منطقه 10 تهران با سن بلز در منطقه 20پاریس) در سال 1384 در چهار چوب تهیه طرح جامع شهر تهران به صورت طرح پایلوت علمی– عملی در منطقه 10توسط گروه دیده بان شهری انجمن ایران شناسی فرانسه در ایران ، مشاورین طرح ومعماری، و دیده بان لرزه با همکاری شهرداری منطقه 10 تعریف و اجرا شد.

 

طرح پایلوت بریانک – هفت چنار جزو نخستین طرح های مداخله در بافت های فرسوده تهران با رویکرد مشارکتی مردمی بوده که نتایج تجربیات آن در مراحل مختلف در جوامع علمی و تحقیقی ارائه شد و اهداف آن عبارت بودند از: 

-  نگاه جدید به شیوه مداخله در بهسازی و نوسازی در بافت‌های فرسوده و پر تراکم شهری .

-  در نظر گرفتن ابعاد اجتماعی محله و گرانمندسازی نهادهای دولتی و غیر دولتی موجود در محله و استفاده از ظرفیت های اجتماعی – اقتصادی اهالی محله.

-  استفاده از دانش محلی برای شناخت وضع موجود و تعیین نیازها با استفاده از روش های آسیب‌شناسی مشارکتی.

-  حفظ و ارزش‌گذاری به میراث و ساختار  کالبدی موجود و کاربری ها.

-  جلوگیری از جابه‌جایی تودۀ اهالی و کاهش آن در اثر اجرای طرح‌های نو سازی و تشویق به ماندن اهالی در محله و مشارکت آن در نوسازی

 

کتاب که حاصل روش مطالعه عمیق و طولانی در یکی از مهمترین فازهای طرح است زوایای اجتماعی محله به ویژه حاکمیت شهری و مشارکت مردمی را در این دو محله بررسی می‎کند و نشان می‌دهد که چگونه در طرحی مانند طرح پایلوت بریانک – هفت چنار می‌توان از احساس تعلق اهالی به محله و نهادهای موجود دولتی و غیردولتی، رسمی یا خود جوش استفاده کرد تا طرحی از پایین به بالا را تا حد ممکن در محله پیاده نمود. 

 

پرسش مبنایی مورد نظر در این بحث این است که (جایگاه حکمروایی شهری و مشارکت محلی) در سامان‌دهی شهری، رفع معضلات شهری و محله‌ها کجا است؟

در همین راستا نویسنده این پرسش‎ها را نیز دنبال می‎کند که چه طرح‌هایی در محله ها قابلیت اجرایی بیشتری دارند؟ و چگونه می‌توان با نهادهای فعال محلی برای اجرای طرح (توسعه اجتماعی- فرهنگی) محله همکاری کرد؟

 

در نهایت این کتاب  به دنبال پاسخ دادن به این پرسش است که در زمان حال و آینده برای حاکمیت شهری و مشارکت مردمی این نوع محله‌ها چه اتفاقی افتاده و می‌افتد.

 

نویسنده انتظار دارد که در طرح‌های شهری فقط به کالبد و زیر ساخت‌های محله‌ها توجه نشود بلکه هویت اهالی کیفیت نهادهای اجتماعی و فرهنگی محله نیز تعریف شوند و محله‌گرایی در دستور کار قرار گیرد.

 

 

 

یافته‎های پژوهش چه بوده است؟

 در هویت اجتماعی محله بریانک-هفت چنار تهران می‌خوانیم: با توجه به تغییرات به وجود آمده و جاری در فضاهای شهری، همبستگی‌های قومی،

آهسته آهسته جای خود را به همبستگی بر اساس منابع و منافع مشترک می‌دهند. همبستگی بر اساس منافع و منابع مشترک یکی از ارکان اساسی

مفهوم شهروندی است.

 

همچنین حاکمیت محلی و مدیریت شهری در بریانک و هفت چنار حاکی از آن است که در نهادهای خودجوش و فعال قومی – مردمی، گروه‌هایی برای همکاری در کمک به فقرا و افراد نیازمند به وجود آمده است، که علاوه بر هدف اصلی خود به اهدافی مانند کار گروهی، ایجاد فواید اجتماعی و ایجاد جایگاهی اجتماعی برای اعضا نیز توجه دارند. اغلب اعضای گروه‌های اجتماعی در بریانک بانوان هستند و آقایان بیشتر به گروه‌هایی نظیر هیات‌های مذهبی یا دسته‌های عزاداری تمایل دارند. درنهادهای دولتی محلی نکته قابل اشاره ترکیب یکدست شورایاری‌ها است که تقریبا تمامی اعضا را مردان مسن تشکیل می‌دهند. بدیهی است چنانچه این ترکیب شامل افرادی از تمامی اقشار اجتماعی نباشد، مسلما تصمیمات شورایاری‌ها نیز مناسب همه اقشار نخواهد بود.

 

برای نمونه حضور کم رنگ نمایندگان زن و هویت( مردانه) شورایاری‌ها باعث می‌شود که گروه‌های منسجمی از بانوان به طریق غیررسمی ولی منظم مشغول فعالیت برای گروه خودشان ومحله باشند.

 

نهادهای فعال محلی در محله سن بلز پاریس نیز شامل گروه‌های درون‌گرا قومی مانند آفریقایی‌های متولد قسمت خاصی از مالی، مراکش و غیره و انجمن‌های غیر دولتی توسط اشخاص فعال و سر‌شناس و آرمان‌های مردم‌دوستی ، سیاسی یا مذهبی و به قصد کمک به دیگران به ویژه اشخاص کم‌درآمد و مهاجران تازه‌وارد ادره می‌شود.

 

در طرح (بهسازی و بهبود کیفیت زندگی) در محله بریانک – هفت چنار بر این نکته تاکید شده که اگر شیوه‌های دخالت در بافت‌ها تغییر نکند و به همین منوال پیش برود به تدریج این نوع طرح‌ها ( از بالا به پایین) که دیدگاه‌های اجتماعی و انسان‌گرایانه در آن بسیار کم‌رنگ به تخریب ناگهانی بافت‌های قدیمی دگرگون کردن نظم اجتماعی رایج در آن منجر می‌شود.

 

مشارکت‌کنندگان در طرح در طی سال 1385 پس از شناسایی مسائل و معضلات محله بریانک – هفت چنار، توجه به تجارب جهانی وتفکر درباره الگوی بهسازی شهری در بریانک به تهیه گزارشی درباره شناخت محله و برگزاری دو کارگاه پژوهشی در تهران وپاریس و پروژه پایلوت مقاوم‌سازی چند ساختمان نمونه در برابر خطر زلزله اقدام کردند.

 

جمع‌بندی نهایی

در پایان کتاب نویسنده یادآور می‌شود که در عین شباهت‌های دغدغه‌ها و درگیری های موجود در این محلات در دو نقطه دنیا، این تجربه‌ها نمی‌تواند به صورت الگویی کاملا یکسان در محله اعمال، شوند بلکه هرمحله ساختار کالبدی و اجتماعی متفاوتی دارد که بعد از شناخت آنها و آسیب‌شناسی که به کار میدانی در محله بدست می‌آید و نیز تجربه‌های مرتبط با آن می‌توان به راه‌کارهای اساسی هر محله دست یافت. آنچه در بیشتر این محله‌ها نیاز است، مدیریتی مشارکتی با نهادهای مردمی است که پایه‌های اساسی انسجام اجتماعی، ایجاد حس تعلق و مسئولیت به محله، فضاهای عمومی آن و خود اهالی را منجر می‌شود.

 

بررسی‌های این کتاب نشان می‌دهد که بیشتر مخارج و بودجه‌هایی که صرف فعالیت‌های امروز این محله‌ها می‌شود، فقط به دلیل جبران فرایندهای منفی پروژه‌ها و طرح‌های شهری پیشین بوده‌اند که بدون شناخت آسیب شناسی دقیق (از بالا به پایین) به محله‌ها دیکته شده‌اند و پیامدهای خوبی را به همراه نداشته است.

 

در نهایت به این نکته می‌رسیم که برای دستیابی به مدیریت شهری مناسب چه در ایران و چه در فرانسه می‌بایست نهادهای بومی را تقویت کرد و مانع از هم پاشیدگی آنها شد برای این کار نباید نهادهای جدیدی را با آنها در رقابت گذاشت مگر برای هماهنگی نهادهای موجود محلی.