افزودن دیدگاه جدید

ساغر مینایی سرزمین ما
نویسنده: 
فاطمه ظفرنژاد

آسيب شناسي خشكيدن اروميه و نجات آن
میراث طبیعی کمیاب
دریاچه ارومیه یکی از زیباترین پدیده¬های طبیعت ایران و ساغر مينايي اين سرزمين كهن بود که قدرش را ندانستیم. آرامش آبی بی‌کرانش شوق برمی¬انگیخت. در کنارش آدم از روزمرگی کنده می¬شد و با آسمان آشتی می¬کرد. گردشیپیرامون دریاچه همه داشته¬ها و نداشته¬هایت را کم‌رنگ می¬کرد و ترا با جان جهان پیوند می¬زد. هرگاه از دايره مينا دلخون مي‌شدي رازو نياز با او گويي مشكلت را حل مي‌كرد. درياچه طبيب دل و جان بود.

 

آسيب شناسي خشكيدن اروميه و نجات آن

 

میراث طبیعی کمیاب
دریاچه ارومیه یکی از زیباترین پدیده های طبیعت ایران و ساغر مينايي اين سرزمين كهن بود که قدرش را ندانستیم. آرامش آبی بی‌کرانش شوق برمی انگیخت. در کنارش آدم از روزمرگی کنده می شد و با آسمان آشتی می کرد. گردشیپیرامون دریاچه همه داشته ها و نداشته هایت را کم‌رنگ می کرد و ترا با جان جهان پیوند می زد. هرگاه از دايره مينا دلخون مي‌شدي رازو نياز با او گويي مشكلت را حل مي‌كرد. درياچه طبيب دل و جان بود.
زين دايره مينا خونين جگرم مي ده        تا حل كنم اين مشكل در ساغر مينايي

 

دریاچة مهربان
دریاچه مهربان بود. با انسان، با جانور. جاندار در او غرق نمی شد. جزایرش میزبان پرندگان زیادی بود که در فصل سرد به‌سویش پرمی کشیدند و در دامنش زمستان را به آرامش می گذراندندو جوجه آوری می کردند.مهربانی دریاچه تابستان‌ها صدها هزار گردش‌گر از سراسر ایران و جهان را میزبان بود. گِل دریاچه ارومیه دردهای استخوانی و روماتیسمی، بیماری های پوستی و... را درمان بود.  دریاچه طبیب تن و جسم هم بود.

 

دریاچه با بوم و اقلیم پیرامونش هم بسیار مهربان بود. هوای منطقه از او خنک و مرطوب می ماند و لطف هوا در سه استان بلافصل و حتی همه شمال غرب ایران از او سرچشمه می گرفت. با کشاورزان و باغ‌داران بسی مهربان بود. به لطف دریاچه کشت دیم غلات و حبوبات پررونق می شد که خوب می دانست چگونه از بیابانی شدن منطقه جلوگیری کند. باغ های انگور از مهربانی دریاچه دیم ماندن را هم می توانستند تاب  آورند.رطوبت او بخشی از نیاز آبی گیاهان را پاسخ‌گو بود و بارش را برای برداشتِ خوبِ محصول، بسنده می کرد.

 
 دومین دریاچة شور جهان
ارومیه فهرست شده در پیمان رامسر، مهم ترین پیکره آبی کشور و دومین دریاچه شور جهان است. حوضه آبریز ارومیه 52000 کیلومترمربع وسعت دارد و 14 رودخانه مهم مانند زرینه رود، سیمینه رود، تلخه رود، بارندوز، زولا، شهرچای، نازلو، آغ چای... با آورد  5.5 میلیارد مترمکعب درسال به دریاچه 5 هزار کیلومترمربعی می ریختند. دریاچه 102 جزیره داشت:

 

آرزو، اشک، اسپیر، کبودان، شاهی، اسپیرو، اسپیرک، آذین، مهر، مهران، مهرداد، برزو، برز، سیاوش، سیاه‌تپه، تنجه، تنجک، بن‌اشک، اشک‌سر، اشکو، چاک‌تپه، دی، ماغ، میدان، چشمه‌کنار، میانه، سامانی، آذر، سنگان، سنگو، تک، جوزار، جوین، جودره، سپید، بستور، زیرآبه، بهرام، گرز، اردشیر، ناهید، پنهان، شاهین، کنارک، زرتپه، خرسک، امید، گریوک، گرده، گیو، کَلسنگ، گلگون، آرام، پناه، کریوه، ناویان، زاغ، مشکین، سهران، پیشوا، کام، کامه، سروش، سرخ، شبدیز، ناخدا، کوچک‌تپه، توس، برزین، آرش، آتش، سیاه سنگ، کرکس، شورتپه، ناوی، نهفت، شوش‌تپه، ایران‌نژاد، شمشیران، مهدیس، کاکایی بالا، کاکایی میانه، کاکایی پایین، تخت، تختان، مرکید، کاوه، مهوار، نادید، کمان، زرکمان، زرکنک، نهان، برد، بردین، بردک، تیر، تشبال، سریجه، بن، کفچه‌نوک.

 

پوشش گياهي پارک ملی ارومیه: بنه، بادام كوهي، سرو كوهي،داغداغان، ‌زالزالك،‌ گندميان، ‌فرفيون، ‌آويشن، ‌‌شيرخشت، ‌ديو آلبالو، درمنه، ‌علف شور، ‌كاكوتي، ‌زنبق، ‌يولاف، ‌شنگ،‌ شقايق است. پستاندارانپارک: قوچ، ميش ارمنی،گوزنزردايراني،خزندگان آن مار، مارمولك، آفتاب پرست، و پرندگان آن مرغ آتشی، مرغ سقا، کاکایی، تنجه و پرندگان مهاجر دیگر هستند. دریاچه دومین زیستگاه مهم آرتمیا در جهان و تنها زيستگاه آرتمیا ارومیانا بود که به سبب وارد نشدن آب و افزایش شوری دریاچه به جايگاه مرگ آرتمیا بدل شده است. آرتمیا خوراک مرغ آتشی، مرغ سقا، کاکایی، تنجه و پرندگان مهاجر دریاچه است. از میان رفتن این نخستین پله زنجیره غذایی، از پرنده تا پستاندار این پارک ملی را با خطر روبه‌رو می سازد. اینک خطر به انسان رسیده است.  آیا نمی دانیم که همه موجودات زمین به هم وابسته اند؟

 

 دریاچه مهربان اینک جایش را به شوره‌زاری بسیار نامهربان داده است. بیابانی شدن منطقه، پیش‌رَوی نمک به سوی زمین‌ها و باغ‌ها و تخریب تولید و خالی شدن روستاها، آسیب به امنیت غذایی منطقه و کشور، زیست ناپذیرشدن شهرها و تعطیلی تولید صنعتی و.. .  به سبب پدیده ریزگرد و غبار همه ره‌آورد فراموشی خود و ارزش های درست توسعه پایدار در این نخستین تمدن آبی جهان با پیشینه تمدن 10 هزار سال است.

 

آغاز ساخت و ساز در حوضه – سد زرینه‌رود(بوکان)
شرکتی اطریشی، ساخت سد زرینه‌روددر بوکان، 70 کیلومتری میاندوآب را در سال 1347 آغاز کرد و این سد خاکی با طول تاج 530 متر و ارتفاع 50 متر از پی در سال 1350 به پایان رسید. مخزن این سد در آغاز با ظرفیت  605 میلیون مترمکعب ساخته شد و با افزایش ارتفاع آن درسال 1384 ظرفیت سد 425 میلیون مترمکعب افزایش یافت و کل ظرفیت‌اش به بیش از یک میلیارد مترمکعب رسید.  سد انحرافی نوروزلو برای انحراف آب سد روی اراضی کشاورزیدر 15 کیلومتری میاندوآبساخته شد. خط لوله انتقال آب به تبریز گفته می شود بزرگترین خط لوله انتقال آب خاورمیانه است.آب آشامیدنی بوکان٬ میاندوآب، عجب شیر و آذرشهر از این سد تامین می شود و گذشته از مياندوآبآبیاری زمین‌های كشاورزیعجب شیر و آذرشهر را نیز برعهده داشته است.

 

رودخانه زرینه‌رود با طول ۲۳۰ کیلومتر یکی از پرآب ترین رودهای شمال غرب کشور است که از کوه‌های چهل چشمه سقز سرچشمه می گیرد. سرشاخه های آن خورخوره، ساروق، هولاسو، هاچه سو، محمود آباد، آجرلو و لیلان چایاست و پس از گذر از شهرهایبوکان، تکاب، شاهین دژ و میاندوآب در جنوب دریاچه ارومیه دهانه ای بسیار غنی به پهنای۱۰ کیلومتر می ساخت و در تالاب قره قشلاق به دریاچه ارومیه می‌پیوست. رودخانه زرینه‌رود زیستگاه انواع آبزیان از جمله ماهی کپور، ماهی سفید، ماهی اسپیله و زردماهی و…بود.

 


نشت آلودگي از معدن طلاي زرشوران

سد زرینه رود بدون توجه به معادن زرشوران در بالا دست ساخته شد. پساب دارای سیانور و آرسنیک آزمایشگاه استخراج طلای این معدن به سرشاخه های قورودرهروستای یارعزیز و روستای شیرمرد در پایین دست نشت می کند و وارد رودخانه ساروق تکاب و از آنجا وارد زرینه رود و سد بوکان می شود. کارشناسان بومی خطر این نفوذ به منابع آب های سطحی و زیرزمینی استان های آذربایجان شرقی و غربی را بارها هشدار داده اند. اخیرابرای چندمین بار تارنماهای محلی نشت سیانور و آرسنیک از حوضچه پسآب آزمایشگاهی معدن طلای زره شوران تکاب به رودخانه های اطراف معدن و تلف شدن هزاران قطعه ماهی،انواع آبزیان و پرنده در رودهای منطقه گزارش شده است که علاوه بر آلودگی آب های سطحی وزیرزمینی تکاب و آسیب به چشمه های درمانی آب سرد روستای یارعزیز، خطر سرایت آلودگی به منابع آب استان های آذربایجان غربی وشرقی را نیز گوشزد می کند. گزارش هایی از مصرف 400 کیلوگرم سیانور در منطقه داده شده است که بررسی صحت و سقم آن از وظایف حکم‌رانی آب است که البته در هیاهوی ساخت و ساز،دهه‌هاست از وظايف اصلي خود دور مانده است. سدها به گونه مزمن از توان بالای آلوده شدن برخوردارند و گذشته از نشت سموم به شیوه بالا، به انواع آلودگی دیگر و اجساد جانور و انسان و یا نشت پساب روستاها و شهرک های اطراف دچار می‌شوند. از این رودهه هاست که دنیا آب سد برای آشامیدن شهرها را کنار گذاشته و به سامانه های محلی کوچک روی آورده است.

 


منافع ساخت سد زرينه‌رود

نزدیک به یک دهه پس از ساخت سد و بند انحرافی، با شکایت کشاورزان میاندوآب از این‌که زمین‌های کشاوررزی زهدار شده است روشن شد که زمین‌های میان دو رود زرینه‌رود و سیمینه‌رود، بدون ساخت سد نيز آبي بودند و قرن‌ها از شبکه سنتی برداشت آب از رودخانه‌هاي زرينه‌رود و سيمينه‌رود بهره‌گيري مي کردند و چنین مشکلی پیش نیامده بود. در دهه 60 کار به شرکت مشاور آب وزارت نیرو سپرده شد و بازدیدهای منطقه ای نشان داد که مطالعات طرح بسامان نبوده و اجرای آن به جای سودمندی برای کشاورزان زیان بار است.  هزینه سنگین اجرای زهکشی هم برعهده بخش عمومی افتاد گذشته از آن معلوم و مستند شد كه فايده كشاورزي اين سد از اصل بي‌پايه بوده است و بدون اين سد نيز زمين‌هاي پائين دست آبياري بساماني داشتند.

 

بی‌توجهی به تجربه  زرینه‌رود
اما این تجربه نادیده ماند. سدهای بسیار در حوضه ای ساخته شد که بارندگی بسیار مناسب آن کشت دیم را اقتصادی می کند و شبکه های سنتی آب‌رسانی از رودها از گذشته كشاورزي پررونق آبي در كنار كشاورزي خوب ديم را ميسر مي‌ساختند. اصلا منطقه  کمبود آب مستند و محسوسی نداشت. در حقيقت از آنجا كه گزارش نيازسنجي مستند و نيز در پي آن گزارش گزينه‌يابي مستند و دانشي براي هيچيك از سدهاي ما تهيه نشده است با 4 دهه سدسازي افراطي در منطقه ساغر مينايي ايران را خشكانديم و به گردن طبيعت و كشاورزان انداختيم. هنوز هم دست بردار نيستيم و طرح‌هايي مي‌دهيم كه براي ما و شركت‌مان سودآور باشد ولو آن‌كه هيچ نفعي به حال درياچه و جامعه بومي پيرامون آن نداشته باشد. فهرست 56 سد ساخته شده در حوضه اروميه در جدول سدهای ساخته شده پیوست آمده است و ظرفیت آن‌ها روی‌هم 2050  میلیون مترمکعب می شود. یعنی جلوی ورود 2 میلیارد مترمکعب آب به دریاچه را می گیرند. با این حساب روشن است که دریاچه بخشکد. این حوضه سدهای نیمه کاره هم دارد که ظرفیت ضبط 1.3 میلیارد مترمکعب آب و جلوگیری از ورود آن به دریاچه را دارند. بروز بحران سبب متوقف شدن سدسازی نشد و در این سال‌ها دائما شمار سدهای حوضه زیاد شده است. اما به سبب تحریم ها شاید،سدهای بزرگ نتوانستند اعتبار مالی لازم را جذب کنند و براي نمونه هزینه انجام شده يكي از آن‌ها 33 میلیارد تومانبود و تحريم اجازه نداد 67 میلیارد تومان اعتبار دیگر را جذب كند.

 

ناشنيده ماندن تذکر کارشناسانو پیش بینی خشکیدن آن
در دهه 70شمار زیاد سدهایی که در حوضه ارومیه برای بررسی و تصویب دفتر فنی فرستاده می شد خبرگان آب را نگران کرد و واهمه از تکرار تجربه بسیار تلخ دریاچه آرال بزرگ‌ترین دریاچه آب شیرین جهان، تذکرهای زیادی را در نظرات کارشناسی دفتر فنی بازتاب داد. پیش بینی خشکیدن دریاچه و هشدار به پرهیز از ساخت سدهای نیازسنجی نشده، گزينه‌يابي نشده و فاقد تحلیل درست اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی، در مسئولان آب کشور بی اثر ماند. شرکت  های آب منطقه ای آذربایجان شرقی و غربی و شرکت مادر مدیریت منابع شیفته ساخت و ساز بودند.

 

در دهه 80 کارشناسان سازمان برنامه و بودجه عملیات با نام توسعه در حوضه را نقد کردند و هشدار دادند. زنده یاد کامبیز بهرام سلطانی نقش بسیار مهم دریاچه در تعدیل اقلیم منطقه و لزوم توجه به توسعه درون‌زا و پایدار را در پژوهش ها و کتاب‌هایش تذکر داد و به حکم‌رانی نادرست آب کشور اعتراض کرد. در سازمان محیط زیست و وزرات جهاد کشاورزی نیز بخشی از کارشناسان و پژوهشگران از نادرستی حکم‌رانی آب کشور آگاه و به آن معترض بودند.

 
مدیریت تلفیقی و یک‌پارچه آب و درياچه سازي
مساله تلفیق بخش آب وزارت نیرو با منابع طبیعی و کشاورزی موضوعی بود که از سه دهه پیش بدرستی طرف‌داران زیادی داشت و جلسات زیادی با شرکت وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی و منابع طبیعی و شهرداری ها که متولی آب شهری بودند برگزار شد. اما هیچ نیرویی نتوانست جلوی شرکت های سدساز و را بگیرد. وزارت كشاورزي سدهايي با نام احياي آبخيز و ... ساخت. شهرداري‌ها هم به دریاچه سازی روي آوردند. دریاچه چیتگر در تهران با مخالفت شديد كارشناسان و خبرگان روبه‌رو شد اما با فشار شركت‌هاي منتفع در ساخت و ساز ساخته شد. اثرات ناسازگار آن اكنون پديدار شده است. متاسفانه درياچه سازي در شهرستان ها هم رواج یافت. حتی در قم کویری متاسفانه هزینه بسیار زیادی برای ساخت دریاچه های مصنوعی انجام شده است که در حقیقت تشتک های تبخیر ساخته می شود نه دریاچه.سدسازی و دریاچه سازی بنابر یک توهم تقلیدی و مغایر با دانش بومی آب ایرانی، توسعه تلقی شد و بیش از یک سوم بودجه عمرانی کشور در دهه های طولانی به این کار ناهمسو با بوم شناسی و ناهمسو با دانش حکم‌رانیخوب آب و مغایر با دانش آب غنی و بلندآوازه ایرانی هزينه شد. دانش آّب با بیش از 6 هزار سال قدمت را گذاشتیم و شیوه ای تقلیدی و ناسازگار را به جای آن برداشتیم. آنچه خود داشتیم از دیگران طلب کردیم.
جای آن است که خون موج زند در دل لعل    زین تغابن که خزف می‌شکند بازارش

 


همایش بحران در پارک ملی ارومیه

با پیدایش آثار بحران در دریاچه، همایش ملی بحران زیست محیطی پارک ملی دریاچه ارومیه در نقده از سوی دانشگاه پیام نور، استانداری آذربایجان غربی، دفتر طرح حفاظت از تالاب های ایران، سازمان حفاظت از محیط زیست استان آذربایجان غربی، پارک علم و فن آوری استان آذربایجان غربی، مرکز تحقیقات آرتمیای کشور، و دانشگاه ارومیه در 30 و 31 تیرماه 1389 برگزار گردید. دبیر همایش در نامه های آغارينش سدسازی را عامل مهمی در خشکیدن دریاچه اعلام کرده بوداما محورهای همایش بدون اشاره به سدسازی در حوضه تنظیم شد. محورهاي همايش عبارت بودند از:
  مديريت بحران درياچه اروميه
  مخاطرات انسانی و محيطی کاهش آب درياچه اروميه
  خسارات اقتصادی و اکولوژيکی ناشی ازخشک شدن درياچه
  ريشه يابی عوامل اصلی کاهش آب درياچه اروميه و آلودگی هایزيست محيطی آن
  راهکارهای علمی و عملی تامين آب درياچه اروميه
  آموزش محيط زيست، درياچه اروميه و توسعه پايدار
راهکارهای علمی و اجرايی حفاظت و احياء تالابهای حوضهدرياچه اروميه بوم شناسی آبهای شور
  اثرات متقابل توسعه ی کشاورزی و کاهش آب درياچه
  پتانسيل های گردشگری و توليدی و فرصتهای سرمايه گذاری
  کارکردها،خدمات و ارزشهای اکوسيستمی
  فون و فلور پارک ملی درياچه اروميه
 نگرشی بر بيلان کمی و کيفی درياچه اروميه
  زمين شناسی درياچه اروميه

 

ملاحظه می شودکه بسیاری از محورها مانند زمین‌شناسی دریاچه ربطی به موضوع نداشت و بعدها سبب فرافکنی های زیادی مانند طرح های صنعتی برداشت نمک، تامین آب دریاچه! تقسیم بندی دریاچه و... شد. همایش چنان برگزار شد که تا جای ممکن هیچ سخنی از آسیب شناسی و ریشه یابی مساله به میان نیایدهمه مشکل به آب و هوا و اقلیم و مردم و کشاورزان و... نسبت داده شد.تفوق نگرش های غلط و ناآشنایی عمومی با مفاهیم توسعه پایدار، و گرایش دانشگاه های منطقه به فنون جزءنگر خطی فاقد جامع نگری سبب شد که همایش ناکارآمد شود.

 
كارگاه آسيب شناسي خشكيدن درياچه اروميه
انجمن پیام سبز اصفهان و گروهی از خبرگان مستقل تنها توانستند در روز دوم در جایی دور از مرکز همایش جايي بگيرند وکارگاه آسیب شناسی خشکیدن ارومیه را برگزار کنند. این کارگاهكوچك به عكس همايش اصلي مفاهیم جدی بحران را بررسی و خشکیدن دریاچه را آسیب شناسی و ریشه یابی کرد و راهکارها را ارائه داد. اما برگزارکنندگان همایش آن را و راهکارهایش را نادیده گرفتند.همایش بحران در پارک ملی ارومیه در رسانه ها با نام مجلس ترحیم ارومیه نامیده شد و مطلبی با نام «پُرسه بزرگ‌ترین دریاچه کشور» در روزنامه ها به چاپ رسید و شیوه کار این همایش و انحراف توجیه ناپذیر از اصل موضوع به نقد کشیده شد.  بازهم گوش شنوایی یافت نشد.

 
حکم‌رانی بد آب
سه بازوی مهم حکم‌رانی بد آب، شرکت های دولتی آب منطقه ای و شرکت مادر آن‌ها در تهران، شرکت‌های خصوصی همکار آن‌ها، و دانشگاه های فارغ از جامع نگری هستند. فاجعه انساني زیست محیطی اقتصادی ارومیه، از نگاه این سه بازوی منتفع فاقد اهمیت است. در زمان برپایی همایش بحران در پارك ملي اروميه شمار سدهای ساخته شده حوضه 40 سد بود. ناکارآمدي و انحراف همايش بحران در پارك ملي اروميه گویی مجوزی شد برای ادامه ساخت و ساز و شمار سدهای ساخته شده دراین حوضه کوچک امروز يعني فروردين 1392 به  56 سد رسيده است.

 

خبر خوش: تشكيل کارگروه نجات دریاچه ارومیه
در ۲۷ مرداد 1392، نخستین نشست هیأت وزیران دولت یازدهم تشكيل «كارگروه نجات دریاچه ارومیه»را تصویب کرد. این خبری بسیار خوش برای همگان بود. مقرر شد کارگروه با شرکت وزارت نیرو، کشور، جهاد کشاورزی و رئیس سازمان محیط زیست و نیز نماینده معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی دولت تشکیل‌شود و در دو ماه راهکارهای نجات دریاچه ارومیه را تدوین و براي تصمیم‌گیری نهایی به دولت ارائه کند. اما ساختار کارگروه نجاتبا اهداف آن چندان همسو نبود. توسعه پايدار و محيط‌زيست بويژه احياي درياچه اروميه موضوعي است فرابخشي، فراجناحي، فراوزارتي. واگذاری مسئوليت كارگروه به وزارت‌خانه هایی که خود در 5 دهه با مديريت سازه‌اي و سدسازي عامل خشکیدن دریاچه بودند نگاهی بخشی وزارتی وناشفاف بود كه دوست‌داران نجات درياچه را نگران مي‌كرد.

 

برگزاری نشست کارگروه در سازمان محیط زیست و معرفی دبير ملي اجرایی آن باز هم خبري خوش بودكه پس از 6 ماه در 23 بهمن 92 پس از 6 ماه رخ داد. معاون اول رئیس جمهور در اين نشست با اشاره به تدوین 19 طرح پیشنهادی در جلسات کارگروه تخصصی برای نجات دریاچه ارومیه، تصریح کرد: وزارت نیرو و دبیرخانه می‌توانند طرح‌هایی را که قطعی است، هرچه زودتر وارد فاز اجرایی کنند! و برای طرح‌هایی که نیازمند بازبینی و مطالعات جدید است، برنامه زمان‌بندی ارائه دهند. یعنی تصميم‌گيري‌هاي اجرايي از بالا به پائين ديوان‌سالاران مركزنشين براي مردم بومي اروميه که در 60 سال گذشته چنین بلایی را سر دریاچه درآورده، ادامه يافته است. خبرگان مستقل آب و پیش‌بینی کنندگان خشکیدن ارومیه و همچنین خبرگان بومي كشاورز و باغ‌دار و عشاير در اين كارگروه حضور ندارند. یعنی باز هم مانند 6 دهه گذشته گز نكرده بريده‌ايم. نگراني‌ها از شكست كارگروه بيشتر شد.

 

در نشست کارگروه نجات در سازمان حفاظت محیط زیست با حضور رئيس سازمان و دبير ملي كارگروه نجاتدر 7 اسفند 1392، رئيس سازمان محيط زيست گفت كه  نجات درياچه اروميه موضوعي ملي و فراملي است و انتصاب دبير کارگروه نجات نکته مثبتي است كه به دليل سابقه و نگاه خوب ایشان به محيط زيست و پرهيز از بخشي‌نگري انجام گرفته است. دبير ملي كارگروه نجات درياچه اورميه نيز گفت كه اولويت اول كار تامين آب براي درياچه از حقابه‌ها و اولويت آخر انتقال حوضه‌اي است. اهميت فرابخشي بودن مساله به‌درستي از سوی رئیس سازمان محیط زیست اعلام شد. ساختار وزارتي- دولتيکارگروه و نقش مهم وزارت سدسازی (عامل خشکیدن دریاچه) در مسئولیت راهبری آن بي‌گمان دست دبيرملي كارگروه و رئيس سازمان محيط زيست را مي‌بندد. حقيقت اين‌است كه كار در كارگروه‌هاي به اصطلاح تخصصي جداگانه وزارتي و سازماني با همان جزئي‌نگري معمول و فارغ از جامع‌نگري ضرور انجام مي‌شود و با اين حساب آیا کارگروه به نتيجه خواهد رسيد؟آيا نجات ساغر مينايي سرزمين‌مان ممكن خواهد شد؟

آسیب شناسی مشکلات دریاچه ارومیه
بحران در پارک ملی ارومیه همان‌گونه که سال‌ها پیش در دفتر فنی آب پیش‌بینی شده بود از مدیریت نادرست آب در 7- 6 دهه گذشته و تمرکز آن بر مدیریت سازه ای و سدسازی سرچشمه می گیرد. این سدسازی افراطی حتی پس از پیدایش بحران در پارک ملی ارومیه علی‌رغم اعلام توقف سدسازی،ادامه یافت. ساخت 56 سد درياچه را خشكاند. همان‌گونه كه دو رود مهم سیحون و جیحون با سدسازی خشکیدند و آرال بزرگت‌رين درياچه آب شيرين جهان خشكيد. مدیریت پراكنده آب در 3 دستگاه مختلف خشکیدن دریاچه را به گردن همه می‌اندازد، مگر حکم‌رانی بد و غلط خود. متهمان عبارتند از:

 


شرایط اقلیمی و طبیعت متهم ردیف یک

ديوان‌سالاري رسمي، گناه خشكيدن را نخست به گردن طبيعت انداخت چون وکیل مدافعی ندارد. «با این فرافکنی غلط» به قول دبير ملي كارگروه، آسيب‌شناسي خشكيدن درياچه ناممكن مي‌شود. اين فرافكني كاملا غلط است چراكه:
1-    تغيير معنی داری چنين آشكار که دریاچه به این بزرگی را بخشکاند در آمار بارندگی کشور ديده نمي‌شود.
2-    بررسی‌های زمین شناختی نشان نمي‌دهند كه در دویست هزار سال گذشته چنین پدیده ا ی رخ داده باشد.
3-    در فاصله کم از ارومیه دو دریاچه وان در ترکیه و سوان در ارمنستان بنا بر عكس‌هاي ماهواره‌اي نشاني از خشكيدن ندارند و سالم‌اند. مرزهاي كشوري براي طبیعت و شرایط اقلیمی معني‌دار نيست چرا آن‌ها نخشکیده-اند؟

 
کشاورزان و جوامع بومی متهم رديف دو
دیوان‌سالاران و مهندسان كشاورزان و چاه كني آنان را به جايگاه اتهام كشيده‌اند چون آن‌ها هم وکیل مدافعی ندارند. مي‌دانيم جریان یک رودخانه دو بخش دارد. بخش آشکار در بیرون زمین و بخش پنهان در زیرزمین که سفره ‌ها را تغذيه مي‌كند. ساخت سد هردو جریان را مختل می کند. کشاورزی که حقابه‌اش ضايع شده و قناتش خشکیده چه کند؟ دفاتر وزارت نيرو نامه‌هايي دريافت مي‌كردند از کشاورزان كه پس از ساخت سد در بالادست چاه و قناتشان خشكيده و انتظار رسيدگي داشتند از دستگاهي كه خود عامل خشكيدن چاه و قناتشان بود.  اگر تصميم‌گيري با كشاورزان و خبرگان مولد بومی بود بنا به درک ماهوي از بوم‌شناخت منطقه هرگز نمی گذاشتند کار به چنین بحرانی بکشد چراكه:
1-    تا پیش از سدسازی‌های مدیریت سازه‌ای آب در شش دهه اخیر، هرگز چنين بحراني تجربه نشد. كشاورز اين سرزمين در هزاران سال تجربه به گونه‌اي كشت و كار مي‌كرد كه سفره‌ها، رودها و درياچه‌ها نخشكيدند.  
2-    چرا دراسناد و ادبیات توسعه پایدار سازمان ملل بر نقش جوامع بومی و احیای دانش بومی اینهمه تاکید می‌شود؟حکم‌رانی درست و يكپارچه آب و منابع طبيعي در جوامع بومي مولد، پيشينه‌اي چندهزارساله دارد كه با رعايت موازين توسعه پايدار جلوي اين گونه فجايع را مي‌گرفت.
3-    تصمیم‌گیری‌های متمرکز  و از بالا به پائين حکم‌رانی دولتی طبعا به چنين بحراني مي‌انجامد. چرا در اسناد توسعه پايدار و حكم‌راني خوب اولويت برنامه‌ريزي و مديريت و اجرا به جامعه بومي داده مي‌شود و به دستگاه مركزي تنها نقش پايش واگذار مي‌شود. براي كشاورز برنامه نوشتن بدون لمس حقيقي مسائل پيچيده آب و خاك و اقليم علت فاجعه است.

 


افزایش جمعیت

گروهی از مهندسان دولتي و ديوانسالاران، ناکارآمدی مدیریت آب را به افزايش جمعيت نسبت مي‌دهند و خرابكاري خود را پشت آن پنهان می‌کنند كه بازهم فرافکنی است.
1-    اگر این حکم‌رانی نادرست آب نبود تعادل طبیعی مانند گذشته جمعیت شهرها را مهارمی‌کرد. بدون برنامه‌های متمركز ديواني  و بدون سدسازي‌هاي نيازسنجي نشده و گزينه‌يابي نشده کلان‌شهرهای متورم، پرجمعیت و پرمصرف شکل نمي‌گرفتند.
2-    چرا اسناد توسعه پایدار بر تصمیمم‌گیری  بومی، محلی، کوچک  تاکید می‌کند؟ آیا اگر برنامه‌ها محلی و بومی بود مصرف آب در شهرها در مغایرت با مصرف صرفه‌جویانه فرهنگ ما تا چندین برابر دنیا افزایش می‌یافت؟ آیا برنامه‌ریزی محلی، نیاز را با تولید و مصرف و جمعیت را باتوان بوم شناختی تنظیم نمی‌کرد؟
3-    اگر توصيه خبرگاني چون استاد آهنگ كوثر از دانشگاه شيراز و طرح گربايگان او را جدي گرفته بوديم امروز با اينهمه رودخانه و درياچه و تالاب خشكيده روبه‌رو بوديم؟ چرا اسناد توسعه پایدار اینهمه بر دانش بومي تاکید می‌‌ورزند؟
4-    با حكم‌راني محلي و بومي منابع طبيعي، صرفه‌جویی در مصرف آب بدون سدسازی وبدون فشار بر رودهاي ورودي دریاچه پاسخ‌گوی افزایش جمعیت متعادل حوضهمي‌شد.
حکم‌رانی بد آب در شش دهه به گونه جانب‌دارانه ساخت و ساز را در اولویت قرار داد و هشدار خبرگان و تحلیلگران را ندیده گرفت. پیش‌بینی‌ها درست از آب درآمد و دریاچه با کمال تاسف خشکید.  اینک کارگروهی به نام نجات ارومیه تشکیل شده است.

 
طرح 19 ماده‌اي نجات درياچه يا؟
طرح 19 ماده‌اي كارگروه که در پیوست آمده بدون آسيب شناسي تهيه شده و نشان مي‌دهد كه ما داريم براي کسی که خودمان طناب گردنش انداخته‌ایم و به تشنج مرگ دچار شده نسخه آزمایش‌های گوناگون و گران‌قیمت می‌نویسيم. از آنجایی که کارگروه ماهیتی دولتی دارند و وزارت‌خانه‌ها و سازمان‌ها و دانشگاه‌ها نیز مي‌دانند كه درمان از هزينه‌هاي عمومي پرداخت مي‌شود بدون آسيب‌شناسي و ريشه‌يابي معضلات اقدام به نسخه‌پیچی می‌نمایند. مردم نمی دانند چه کسانی و با چه انگیزه هایی دارند نسخه می‌پیچند. غايبان عبارتند از: خبرگان دانش بومي، خبرگان دانش آب، پیش‌بینی کنندگان خشکیدن دریاچه و از همه مهم‌تر كشاورزان و جوامع بومي مولد حوضه كه زندگي و معيشت‌شان درخطر است.

نقدهايي بر طرح 19 ماده‌اي
1-    بند يك «بازگشايي آبراهه‌هاي ورودي به درياچه و تالاب‌هاي جنوبي درياچه و تسهيل در انتقال آب به درياچه» است كه چنان پراز ايهام و ابهام نوشته شده كه هر كس هر نظري را مي‌تواند از آن مستفاد كند. حتي پيروان انتقال از حوضه خليج فارس به اروميه و ديگر شيفتگان ساخت و ساز هم از خواندن اين بند خوشحال و راضي مي‌شوند. سياسي‌كاري، هر گونه اشاره به رودخانه و سد دراين جمله را حذف كرده است.
2-    بند دو فهرست «ساماندهي چاه‌هاي حوضه آبريز اروميه و نصب كنتور هوشمند» است. اين در حقيقت همان فرافكني مقصر جلوه دادن كشاورزان و چاه‌هاي آنان در خشكاندن اروميه است. تا به اين شيوه روشن نشود ما چه بلايي سر حوضه درآورده‌ايم. ساماندهي چاه‌ها و نصب كنتور هوشمند ربط مستقيمي به احيا و نجات اروميه ندارد.
3-    بند سه فهرست «تعيين تكليف چاه‌هاي فاقد پروانه» است. اين هم ادامه فرافكني مقصر جلوه دادن كشاورزان است براي رفع مسئوليت دستگاه‌هاي رسمي و وزارتخانه‌هاي مسئول كار كه به نجات درياچه مربوط نيست.
4-    بند 4 «جلوگيري از برداشت غيرمجاز از آب‌هاي سطحي» است كه بشدت گنگ و نامفهوم است.
5-    بند 5 « حذف دايك‌هاي ايجاد شده براي مهار پيش‌رَوي درياچه اروميه در ورودي مسيل‌ها» است. كاري فرعي و ناروشن چون اول بايد تكليف حوضه با سدهاي زده شده روشن شود و رودها و مسيل‌ها جاري شوند يعني 56 سد بايد برچيده شود بعد نوبت به دايك و... برسد.
6-    بند 6 «انتقال پساب تصفيه‌خانه‌هاي حوضه آبريز درياچه اروميه به درياچه» است كه البته بازچرخاني آب و پساب را مطرح مي‌كند كه كلا مفيد است اما راهكار نجات نيست.
7-    بند 7 «جلوگيري از توسعهسطح اراضی کشاورزی در حوضه با استفاده از سازوکارهای تشویقی و تنبیهی مناسب» است كه بازهم مساله اي است نه چندان روشن. مگر سطح اراضي كشاورزي را به اين سادگي مي‌شود زياد كرد مگر آن‌كه يك دستگاه دولتي و حكومتي اين كار را بكند.
8-    بند 8 «مدیریت نهاده های کشاورزی در حوضه با توجه به محدودیت منابع آب و عدم واگذاری این نهاده‌ها به بهره‌برداران غیر مجاز منابع آب» است كه واقعا مبهم و گنگ و بدون ربط مستقيم به نجات درياچه به نظر مي‌رسد.
9-    بند 9 «آیش بندی کشت‌های یک‌ساله با اعمال محدودیت عرضه آب و تدوین و اجرایی کردن الگوی کشت مناسب برای هر منطقه» نشان دهنده جزئي نگري مزمن و نيز تمايل به فرافكني و زورگويي به كشاورزان مولد منطقه است.
10-    بند 10 «عملیات آبخیزداری با تاکید بر آبخوان‌داری برای تغذیه سفره های آب زیرزمینی حاشیه دریاچه، به شرط حفظ حقابه زیست محیطی رودخانه‌ها و تا ورودي به درياچه» است. اين بند هم ناروشن است  و معلوم نيست كه منظور از عمليات آبخيزداري و.. . چيست. آيا ساخت‌و سازهايي است كه متاسفانه وزارت جهاد كشاورزي هم به آن مبتلا شده يااحياي جنگل‌ها و مراتع؟ به هر روي اين كار هم بدون آنكه سدها را تكليف‌شان را روشن كنيم يعني يك فرافكني ديگر.آبخیزداری و تغذیه سفره‌ها بدون برنامه جامع حوضه آبخیز ناممكن است. تغذيه سفره‌ها اگر با ساخت‌وسازهاي مشابه سدسازي باشد همان مديريت سازه ای ناكارآمداست. آبخيزداري بدون مطالعات جامع منابع و مصارف حوضه‌ امكان پذير نيست.
11-    بند 11 «توقف کلیه طرح های سدسازی در دست مطالعه و اجرایی و طرح های شبکه آبیاری و آبرسانی پائین دست در حوضه آبریز دریاچه ارومیه» است كه تنها بندي است كه به گونه غيرمستقيم به علت اصلي بحران خشكيدن درياچه اشاره دارد.  و البته باقيماندنش در همين حد به معني نجات درياچه نيست. اين بند هم درياچه را نجات نمي‌دهد.
12-    بند 12 «اجرای برنامه های آگاه سازی و اطلاع رسانی عمومی در خصوص وضعیت دریاچه و نقش مردم و جوامع محلی در احیای دریاچه ارومیه» كار بسيار خوبي است و تنها بندي است كه به صاحبان اصلي درياچه هم توجه كرده است. اين بند هم در حد آگاهي رساني مانده و هيچ اشاره اي به شيوه مشاركت كشاورزان و جوامع بومي مولد حوضه در تصميم‌گيري‌ها نكرده است. نخوت مدارك كاغذي به ما اجازه نمي‌دهد كشاورزان مولد امنيت غدايي كشور را افراد مهمي بدانيم كه بايد در كارگروه شركت كنند و تصميم نهايي را بگيرند.
13-    بند 13 « استقرار سیستم تصمیم یار حوضه آبخیز دریاجه ارومیه بر اساس برنامه مدیریت ریسک خشک‌سالی حوضه» است كه فرافكني آشكاری است. بايد بپرسيم كدام خشک‌سالی؟ عكس‌هاي ماهواره‌اي سه درياچه چيز ديگري نشان‌ مي‌دهند.
14-    بند 14 «انتقال آّب به جزایر و تالاب‌های حاشیه دریاچه ارومیه از سد حسنلو» است كه درنظر نمي‌گيرد كه انتقال آب به جزایر و تالاب‌های کنار دریاچه موضوعي است فرعي كه بدون نجات درياچه ناممكن است.
15-    بند 15 « مطالعه و بررسي اثرات ميان‌گذر بر كاهش تراز آب درياچه اروميه» است. امروز تقريبا همه مي‌دانند كه ساخت میان‌گذر روي اروميه كاري پرهزينه و با اثرات ناسازگار بر بوم‌شناسي درياچه بود و راه‌آهن پيرامون درياچه ارزان‌تر بود. اما بررسي اين كار انجام شده ربطي به كاهش آب درياچه ندارد و بررسي آن هم دریاچه را نجات نمي‌دهد.
16-    بند 16 « تهیه سیستم نقشه های کاداستر زراعی و باغی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه» است كه در جاي خود ممكن است خوب باشد اما آيا نقشه های مالکیتی(کاداستر) ربطي به نجات دریاچه دارد؟
17-    بند 17 «تامین اعتبار مورد نیاز و تسریع در انتقال آب از رودخانه زاب به حوضه آبریز دریاچه ارومیه» استاما درياچه‌اي كه بيش از 30 ميلياردمترمكعب آب نياز دارد آیا انتقال 500 میلیون مترمکعبي گران‌قيمت از زاب پاسخ‌گوی اوست؟
18-    بند  18 «مطالعه طرح انتقال آب از دریای خزر به دریاچه ارومیه» است و نشان مي‌دهد كه كارگروه درکی از بوم‌شناسی و شرایط اقلیمی، اجتماعی، حقوقی و ماهیت منابع طبیعی و زیست بوم ندارد يا ساختار نادرست آن اجازه نمي‌دهد سره و ناسره از هم جدا شود.  
19-     بند 19 «مطالعه برای استخراج و بهره برداری نمک و اجرای طرح های صنعتی در راستای نجات دریاچه ارومیه» است.  اما بايد ديد كهاستخراج و بهره‌برداری نمک و اجرای طرح‌های صنعتی با چه انگيزه‌اي مطرح مي‌شود؟ اين هم يك فرافكني ديگر است كه با حساب باز كردن روي دارايي‌هاي مردم حوضه اروميه و اعتبارات عمومي ناپاسخگو انجام مي‌شود.
20-    اما از اين‌ها گذشته شنيده ايم كه دارند درياچه را تقسيم بندي مي‌كنند تا نجاتش بدهند يا بخش‌هايي از آن را نجات دهند. اما تکه تکه کردن دریاچه چه توجیهي دارد. آسيب‌شناسي مي‌گويد لازم است دريچه سدها باز و درچندسال همه آن‌ها برچيده شوند. بررسي جامع منابع و مصارف حوضه ضرورت روز است. توقف سدسازی (که تنها عامل خشكيدن دریاچه است) باید با برنامه دقیق مطالعات منابع و مصارف همراه شود و به برچيدن سدها برسد. اين مساله‌اي است فرابخشي كه وزارت‌خانه‌هاي كنوني با ساختار فعلي نمي‌توانند انجام دهند
21-    ساختار و سازماندهی کارگروه بخشي، وزارتي، تخصصي است. حفظ طبيعت اما نيازمند نگرش جامع، فرابخشي، فراوزارتي است.  
22-    آسيب‌شناسي و اعلام علل، مهم‌ترين كاری بود كه جلوي صدور 19 راهكار فرافكن، متضاد، نامربوط و گاه مغاير با اهداف احيا درياچه را مي‌گرفت. بدون تشخيص علت بيماري داروهاي خطرناك و گران‌قيمت نسخه‌پيچي كرده‌ايم. گويي هر نهاد ساز خود را مي‌زند.

 
اصلاح ساختار کارگروه
کارگروه فعلی با ساختار كنوني مشكل بتواند به هدف برسد و اهداف سازمان محيط زيست و دبيرملي كارگروه را برآورده نخواهد كرد. به نظر مي‌رسد براي كارآمد كردن آن اصلاحات زير لازم الاجراست.
1-    لغو ساختار وزارتي و لغو مسئوليت تفوقي وزارت نيرو بر كارگروه، احياي نگرش فرابخشي و فراجناحي
2-    فراخوان خبرگان آب
3-    فراخوان خبرگان بومي مولد حوضه براي مشاركت فعال در اصلاح كار و نجات درياچه
4-    تلفيق دستورات توسعه پایدار و راهکارهای آن و تنظيم برنامه بومي برپايه الگوي بومي و همسو با دستور 21 و معاهده مبارزه با بيابان‌زايي
5-    آسيب‌شناسي واعلام صريح علت خشكيدن درياچه
6-    بازبيني برنامه كارگروه و سازماندهي جامع نگر به جای تخصص‌های جزءنگر  

 
اثرات اجتماعي و خطری که باید جدی گرفت
تجربه خشک شدن دریاچه آرال بسیاری از اتفاقاتی که رخ خواهد داد را پیش‌بینی پذير می کند. در منطقه آرال به دلیل غباری که از روی دریاچه خشک شده برمی خیزد بیش از نیمی از افرادی که در حوزه دریاچه زندگی می‌کنند یا سرطان دارند يا  در مرحله پیش سرطانی هستند.آرال آبش شيرين بود اما آب ارومیه شور است و نمک زیاديدر بستر آن است و توفان نمک باغ‌ها و کشت‌زارهای پیرامون را به بیابان شدن تهدید می‌کند. سمومی که  سال‌ها از طریق زهاب کشاورزی وارد دریاچه آرال شده بود اکنون در هوا معلق هستند و در شیر مادران آن منطقه بیش از 13 نوع سم شیمیایی یافت شده است.  اراضی کشاورزی دو استان مجاور ارومیه درخطرند. به‌ويژه آذربایجان شرقی، چون مسیر باد از غرب به شرق است. وزش باد، نمک را بر روی شهرها و روستاهای منطقه می‌پراکند و كم‌كم خاک شور مي‌شود و محصول  کاهش می‌یابد. سلامت انسان‌های منطقه نيز به خطر می‌افتد. از سال 1376 تا 1382 بارها به صورت کتبی و شفاهی درباره شمار زياد سدها در اين حوضه مناسب براي كشت ديم با بارش 400 تا 500 میلیمتر تذكر داده ‌شد.

 
کمک خارجی
مساله اروميه و كلا حكم‌راني آب مساله اي است بومي كه كارشناس خارجي كاري براي آن نمي‌تواند بكند. خبرگان خودي و بومي كه با طرح‌های مطالعاتی حوضه‌هاي آبخیز آشنايي دارند يا طرح‌هاي خود را پيش از اين هم ارائه داده‌اند با عزم ملي و همكاري سه قوه  بهتر از هر خارجی ناآشنا با شرایط مي‌توانند راهکار بدهند.

 


برنامه عملی نجات ارومیه

اقدام و عزم ملی و اصلاح حکم‌رانی از سوی مسئولان رده بالای کشور مهم‌ترین مساله است که با گام‌های زیر می‌تواند نجات دریاچه را محقق کند    
1-    تلفيق بخش آب با کشاورزی و منابع طبیعی که دهه‌ها است خبرگان آّب و منابع طبیعی و کشاورزی گوشزد می کنند
2-    تلفیق بخش برق در وزارتی دیگر مانند نفت که با گسترش کاربرد خورشیدی های کوچک از وظایف دیوانی حذف می‌شود
3-    حذف رويكرد سازه‌اي و سدسازي از حکم‌رانی آب، منابع طبیعی، کشاورزی
4-    حذف برنامه‌ريزي از بالا به پائين دولتی برای آبخیزها و رودخانه‌ها، تمرکز حكومتي بر نقش پایش و حل اختلاف‌ها و تعارضات
5-    توان‌مندسازی جوامع بومی و مشاركت دادن آن‌ها در تصمیم‌گيري  
6-    اولویت‌دهی راهبردی به امنیت غدایی به مثابه یکی از مهم‌ترین بخش‌های امنیت ملی
7-    کمک به تشکیل انجمن‌های كشاورزی و تشکل های جوامع بومی مولد تامين‌كننده امنيت غذايي و دخالت دادن  آن‌ها در تصمیم‌گیری‌
8-    احیای دانش بومی آب و احياي دانش جامع‌نگر به جاي دانش جزءنگر خطی
9-    گسترش مفاهیم توسعه پایدار و لزوم حفاظت از زیست بوم و سرزمین

 

حذف مدیریت سازه‌ای و سخت افزاری  بخش مهمی از کار است. رویکرد اصلي ستاد احیای دریاچه ارومیه باید نرم‌افزاری باشد. نهادهای حكومتي باید پایش‌گر باشند و تسهیل‌گر. اگر انجمن محلی برای حل مشکلي دست به‌كار شودبا کم‌ترین هزینه ممكن آن را انجام می‌دهد و نهاد حكومتي باید تسهیل‌گر و پایش‌گر توسعه پایدار باشد. مشارکت انجمن‌های کشاورزان و باغ‌دارانبه عنوان جوامع مولد و مهم در امنیت غذایی کشور از حضور كارگزاران دیوانی مهم‌تر است. اینان با پوست، گوشت و استخوان خود مشکلات امنیت غذایی را درک می‌کنند.نمایندگان کشاورزان باید در کارگروه نجات ارومیه حضور داشته باشند. تصمیم‌گيري بدون کشاورزان اورمیه به نفع منطقه و امنیت غدایی کشور و احیای  دریاچه نیست.توجه به دانش بومی و تقویت آنضروري است. به‌ويژه كه ما به تاييد اسناد بين‌المللي از كهن‌ترين تمدن‌هاي آبي جهانيم با آثار درخشان در شيوه‌هاي پايدار بهره‌برداري آب. دانش بومی لازم است احیا شود و اسناد توسعه پايدار برآن تاكيد دارد. انجام مطالعات جامع منابع و مصارف در آبخيزهاي مشرف به حوزه‌هاي رودخانه‌ای ارومیه مهم‌ترین کاری است که باید پس از تلفیق دستگاه‌های دولتی و حذف مدیریت سازه‌ای انجام دهیم. عزم ملي و حكم‌راني خوب آب و اصلاح كارگروه مي‌تواند در کمتر از یک سال  بررسي‌هاي حوضه‌اي و سازماندهی مطالعات جامع‌نگر در بیش از 15 گروه مطالعاتی متفاوت را به انجام برساند. مصارف و منابع با تعدیل مصرف و حذف مصارف  نامولد و کم اهمیت  با مشارکت مردم انجام‌پذير است. با بهينه‌سازي مصرف به كمك مردم بومي، اميد است در پايان سال نخست بتواننیاز از آب سدهارا کم کرد و با باز كردن زمان‌بندي شده دريچه‌ها درياچه را از مرگ رهاند و در 5 سال نياز به سدها را به صفر رساند و گام به گام با دقت براي بازگرداني بوم‌سامانه‌هاي گوناگون به حالت اول، سدها را برچيد.

اميد به نجات ساغر مينايي ايران زمين
اميدكه عزم ملي، اصلاح حكمراني از سوي مسئولان دلسوز، مشاركت و تصميم‌گيري جوامع بومي مولد، راهنمايي خبرگان دانش بومي و خبرگان آب همه با هم بتواند حكم‌راني خوب و توسعه پايدار در حوضه درياچه اروميه را محقق و اين درياچه زيبا را بار ديگر احيا كند.


ماخذ: تارنمای شرکت مدیریت منابع آب فروردین 93

 

 

Filtered HTML

  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • تگ‌های HTML مجاز: <a> <em> <strong> <cite> <blockquote> <code> <ul> <ol> <li> <dl> <dt> <dd>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • نشانی صفحه‌ها وب و پست الکترونیک بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
Image CAPTCHA